کد خبر : | 9921 | زمان مخابره: | 12 دي 1393 -- 14:04:59 | | تعداد بازدید: 1129 |
![]() |
نسخه چاپی |
سرتاسر گستره تاریخی زبان لارستانی با نخل و خرما آمیخته است . مردم این دیار با نخل و خرما زیسته اند و از آن کمال استفاده را برده اند . در این منطقه خشک و کم باران مردم با این همیشه سرسبز زندگی و از آن مراقبت بسیارمی کرده اند . همه اجزای و میوه آن به کار می آمد و و خرما قوت همه خانواده بودو هست . حتی وقتی که نخلی می مرد از بدنه ی آن برای ساخت خانه ها استفاده می کردند . اسامی اجزای نخل و انواع خرما ازجایی به جای دیگر فرق می کند ولی عمدتا مشترک است و در بعضی موارد متفاوت .
آنچه که در پی می آید بخشی از واژگان نخل و خرما دراوز است :
مُه = نخل môh
دَکَل = نخلی که از هسته روییده باشد و معمولا میوه آن کوچک و نارس می شود. Dakal
فسیل = بچه نخل . هم آنهایی که از هسته می رویند و هم آنهایی که بر تنه نخل مادر رشد می کنند . fasil
مُه کُشَک = بچه نخل هایی که بر قسمت بالایی و مرکزی نخل مادر می رویند و باعث مرگ نخل مادر می شوند . môh koŝk
سُندَ – بیخ نخل که به زمین متصل است sonda
مُوی نَ = تنه کامل نخل moyna
پِش= برگ کامل نخل و همچنین قسمتی از برگ که سبز رنگ است و از آن انواع وسایل مانند حصیر و زنیبل می بافند peŝ
گُرد = قسمت چوبی وسط برگ نخل gord
خار = خار هایی که در اطراف دمبرگ می رویند . xār
تُوَت = دُمبرگ نخل که به تنه درخت متصل است و پهن و ضخیم و مثلی شکل است و نیز آنچه که پس از بریدن برگ بر روی تنه نخل باقی می ماند و از آن برای بالا رفتن از نخل استفاده می کنند . tôvat
پِریخ= الیافی که بر روی تنه نخل می رویند و برگها را در میان گرفته اند . perix
خِوَ= قسمت از نخل که برگهای تازه از آن می روید xeva
آریژ(ش) = برگهای سفید و زرد رنگ – پِش – های تازه روییده که برای بافت وسایل مانند حصیر و زنبیل استفاده می شود (ariŝ(ž
خَتَ = برگهایی که در قسمت مرکزی و بالای نخل در داخل بدنه شکل جنینی دارند و بعدا خواهند رویید xata
خَپ = پنیرک نخل . هسته مرکزی جز بالایی نخل که مانند قلب نخل است و اگر آسیب ببیند نخل می میرد . جسمی ترد و شیری رنگ که لذیذ و خوردنی است . xap
تارَ = غلافی که بر روی درخت می رویند و حاوی شکوفه های خرما ست . معطر است و از آن عصاره می گیرند که – تارونه – نام دارد tāra
پُگ = خوشه میوه های نخل (پنگ ) pôg
دار پُگ = ساقه ای که تمامی – پنگ – را بر درخت نگه می درارد .درپایان برداشت هرما از این ها نوعی ریسمان ساخته می شد dārpôg
لِگَرَ = هریک از خوشه ها که میوه بر آنها قرار دارد و مجموعا – پنگ – را تشکیل می دهند . legara
hôbār هُبار = گرده نخل نر که جهت لقاح بر روی شکوفه های نخل ماده پاشیده می شود.
دُکمَی ِ= وقتی که میوه به اندازه یک دکمه است . dokmaye
کُفِرَ= دُمگل که میوه با آن به – پنگ – متصل است . kôfera
اُستک = هسته خرما astok
خلال ِ = میوه سبز و خام که طعمی گس دارد . xalāle
خَرَک = خارک . میوه وقتی که رنگ می گیرد .که معمولا از انواع رزد و نارنجی تا سرخ و قهوه ای است . xarak
دُمباز ( دُمبزَک ) = میوه ای که قسمت زیرین آن می رسد و پرآب وشیرین می شود . dombāz
رطب -= میوه رسیده و پرآب و شهد . rotab
اُرما = میوه کاملا رسیده که از رطب کم آب تر است و پوستی خشک دارد. Ormā
گوشت = قسمت خوردنی و زیر پوست میوه. gooŝt
کسپَک = نوعی میوه خرما که بر روی درخت خشک می شود و لذیذ و خوردنی است . kaspak
چَتَ = میوه هایی که نارسند و از درخت می ریزند و معمولا خوراک حیوان می شود ĉata
کُگ ِ = میوه هایی که بر روی درخت می مانند و نارسند و قابل خوردن نیست . kôge
کِشتی = میوه رسیده بعضی از انواع خرما که به عنوان خشکبار از آن استفاده می شود . keŝti